دبستان كه بودم، صفحه ي اول كتاب علوم ام را باز مي كردم و بعد عكس
پيرمردي را مي ديدم كه پسركي هم سن و سال من كنارش نشسته است. بعد چشمم
مي افتاد به جمله ي پايين عكس كه "اميد من به شما دبستاني هاست"
و ذهن بازيگوشم سرك مي كشيد توي دفتر مدير مدرسه مان و نقشه بزرگي كه پشت
سرش روي ديوار زده شده بود و توي فكر مي رفتم كه مگر مي شود رهبر مملكتي
كه نقشه اش، نصف ديوار پشت سر مدير يك مدرسه پانصد نفري را مي گيرد،
اميدش به دبستاني ها باشد!
و فردا قرار است جشن تولد نوزادي را بگيريم كه حالا جوان برومند سي و پنج
ساله اي شده است.
جواني كه تا دلت بخواهد دشمن دارد. از آن زنيكه ي سرخ پوش آمريكايي گرفته
تا رئيس شان آن پسرك سيه چرده تا آن آقاي كري معاونش، همه و همه تهديدش
مي كنند به همه ي گزينه هاي روي ميز و تطميعش مي كنند به سبد كالايي كه
شايد به من و تو تعلق نگيرد. و پسرك چشم عسلي ريش پروفسوري سربزيرمان كه
مدام لبخند مي زند و "سر خم مي سلامت / شكند اگر سبويي"
گفته بود درس بخوانيد كه آينده اين مملكت دست شماست و چشمي گفتيم و درس
هامان رو خوب خوانديم و حالا كه شيخ ديپلمات مان مي گويد شما كم سواديد،
بي سواديد...
نمي دانم شايد هم راست بگويد . ما هنوز هم انگار دبستاني هستيم.
نمي دانم ...
هنوز هم اميدت به اين دبستاني هاست!
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
صوت جلسه فاطمیه | 11 | 623 | hma |
دنیای علم و دیجیتال | 0 | 380 | mmshaneh |
هواداران تیم رئال مادرید | 7 | 470 | mmshaneh |
مبارک باشه ایشاالله ! | 7 | 653 | amirshaneh |
هواداران تیم بارسلونا | 1 | 429 | ashkan77 |