به شيشه هاي اتاقم دوباره "ها" كردم و از نوشــتن اســمت بر آن حــــيا كردم
به روي شيشه كشيدم شبيه يك گنبد به پاي شــيشه نشـستم رضارضا كـردم
به روي شيشه كشيدم شبيه يك گنبد به پاي شــيشه نشـستم رضارضا كـردم
پيامكش را سيد ميثم طباطبائي عزيزم، چند ماه پيش برايم فرستاده بود. شايد مشهد بود و شايد به ياد مشهد...