loading...
هیئت قاسم ابن الحسن اصفهان
masoodrezaee بازدید : 139 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (7)

با همسر مكرمه رفته ايم ماه عسل، زينبيه. پابوسي حضرت خانم، دختر موسي ابن جفرعليه السلام. بزرگواري كه به گفته محمد، رفيق شفيق مان و مسئول هماهنگي برنامه هاي حرم، آنهايي كه از عراق عازم ايران مي شوند براي زيارت، سه جا مي روند : مشهد، قم و همين حرم زينبيه خودمان.

در موضوع ماه عسل هم مسائلي مطرح است. اول اينكه، امثال بنده اگر "قاشق" دوم عسل به حلق شان برسد، كليه احشامشان بيرون مي ريزد. حالا تصور كنيد "ماه عسل" را.

در ثاني، ماه عسل براي كشاورزهاي قديم خوب بوده است كه چند ماه از سال را بيكار بودهاند. اگر من فقط " نيم ماه عسل" هم بخواهم بروم، از سركار مودبانه بيرونم مي كنند!

سوما، حالا چرا عسل؟

رابعا، كدام نوع عسل؟ سكنجبين، آويشن، يونجه يا و ...

پنجمش اينكه عسل كدام منطقه؟ خوانسار، فريدونشهر، اردبيل و يا ...

و ...

القصه، با سركار عليه ، همسر محترمه مثل دو تا مرغ عشق داريم از صحن حضرت مي آييم بيرون كه پخش صوت روضه اي توجه مان را جلب مي كند. اطراف را برانداز مي كنيم. جايي آنطرفتر مردم به دور بساطي حلقه زده اند. به تصور اينكه تعزيه است، راهي آنجا مي شويم.

جواني تقريبا 30 ساله، با موهاي ژوليده، شلوار شش جيب سبز رنگي به پا و تك پوش مشكي رنگي به تن دارد. چهار دور زنجير دور بازوهايش پيچيده و دور ميدان رجز مي خواند. گوشه ديگر ميدان صندوقي چوبي قرار دارد كه به زحمت خط رويش را مي خوانم : خطرناك ترين مار دنيا.

و ديگر بلندگويي دستي كه گه گاهي جوانك براي سخنراني استفاده مي كند و گاهي صوت روضه ي حضرت رقيه سلام الله عليها از آن پخش مي شود.

مرد آفتاب سوخته ي حدودا چهل ساله اي هم در گوشه اي از كادر وظيفه ي تداركات، امور مالي و تاييد و تصديق پهلوان را به عهده دارد كه با عنوان "سيد" خطاب پهلوان قرار مي گيرد.

قفس كوچكي هم منتهي اليه لوكيشن قرار دارد كه بچه ميمون بي نوايي به آدم هاي اطرافش خيره شده است.

پهلوان در حالي كه در قل و زنجير است، اطراف ميدان مي چرخد و رو به "سيد" مي گويد: سيد، اگر وسط پاره كردن زنجير جان دادم، به بچه هايم بگو پدرتان براي "يك لقمه نان حلال" جان داد و سيد در حالي كه اشك چشم هايش را پاك مي كند، قول مي دهد، "قول مردانه".

و بعد پهلوان خودش را گره مي زند به روضه ي عباس ابن علي و رقيه خاتون و بعضي كه گريه مي كنند و بعضي دست مي كنند توي جيب هايشان و آماده ي تقديم پول مي شوند به "سيد" مدير مالي و پشتيباني "پهلوان".

برمي گردم.

گنبد فيروزه اي دختر موسي ابن جعفر تو چشم هايم قاب مي شود.

يادم مي آيد از قديم، روضه ي موسي ابن جعفر كه مي خواندند، براي آزادي زنداني ها هم دعا مي كردند.

و حالا "پهلوان" كه در غل و زنجير است و اين مردم كه "زنداني" موهومات اند و تفكر، كه كم كم جايگاهي در نوع زندگاني مان ندارد...

دلم براي اين آدم ها مي سوزد، شايد آنها هم براي من...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط اون بنده خدا در تاریخ 1393/02/16 و 9:53 دقیقه ارسال شده است

شمام میتونی مطلب بذاری!
ما استقبال می کنیم

این نظر توسط یه بنده خدا در تاریخ 1393/02/14 و 18:48 دقیقه ارسال شده است

سلام یه پیشنهاد دارم شماکه عیدومیلادبانوی دوعالم و شروع ماه رجب و ...فرقی با روزای عادیتون نداره و مطلبی نذاشتید مطلب در مورد امام زمانم که تعطیل شد بعد ازدواج شاه داماد بقیه شدیدجوان حسرت به دل دهان آب افتاده... اسم اینجارو بذاریدخاطرات ماه عسل یک مسوول فرهنگی عقدکرده تامنتظرنکته ناب یاچیزخاصی نباشیم بیایم عسل گذرونی های ایشونو بخونیم ...بازم خوبه اون پسرعقدی فرهنگی میاد مطلب بذاره وگرنه رسما تعطیله اینجا....شکلک

این نظر توسط یه بنده خدا در تاریخ 1393/02/12 و 9:22 دقیقه ارسال شده است

شاید این صفحه همان پنجرهء رویایی است
که من از شیشهء شفاف لغات
روی زیبای تو را می بینم

گاه تابیدن مهتاب حضورت
و نسیمی که معطر به تو و شادابی است
می خورد بر تن این پنجره ی رویایی
واژه ها می خوانند، غزل مستی تو ، شعر بیتابی من

ای صدایت پر از آرامش روح
و دلت آینهء پاک وجود
روزگارت خوش باد ...

سلام روز معلم گرامی باد

این نظر توسط علی جویافر در تاریخ 1393/02/12 و 8:26 دقیقه ارسال شده است

ذهن باز و روشن و قلم سلیس و مفهومی حضرتعالی جای تحسین بسیار دارد ..
لحظه هایتان طلایی...

این نظر توسط سعید در تاریخ 1393/02/11 و 8:42 دقیقه ارسال شده است

اگر از مصلحت عشق نمی ترسیدم
از در مدرسه تا میکده میرقصیدم...................
پاسخ : علی جویافر :
عشق و ترس ؟؟
هر آنکس عاشق است از جان نترسد / یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه / که گرگ از هی هی چوپان نترسد

این نظر توسط سید وحید مهدوی در تاریخ 1393/02/10 و 23:01 دقیقه ارسال شده است

این الرجبیون...
سلام بر شیخ بزرگوار هیئت
امیدوارم به فضل خدا بزودی ماه عسل نصیبتون بشه حرم شریفین کاظمین آ دعا کنین و توسل.
اینجور که از متن بر میاد پیداست خیلی خوش میگذره و کماکان منتظر شیرینی؛ سور؛ شام و... هستیم.
در مورد ماه عسل(بحث فرصت) هم شاعر میگه گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا(غذا)را ؛؛ اون بنده ی خدا را برا ماه عسل جاهای غیر زیارتی هم ببری بد نیس بالاخره بهر امیدی...
در آخر تشکر بخاطر متن زیبا و تبریک به مناسبت ولادت امام باقر علیه السلام و حلول ماه رجب

این نظر توسط فدایی سید علی در تاریخ 1393/02/10 و 18:29 دقیقه ارسال شده است

خوش بگذره... نه هنوز شیرینی ما را ندادید الهی کوفتتون بشه ما همچنان منتظریم...


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
هم اکنون در حال مشاهده ی آرشیو قدیمی سایت هیئت قاسم ابن الحسن می باشید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی

    برای حمایت از ما از طریق درج لوگوی پایگاه اطلاع رسانی هیئت (مانند لوگوی بالا) ، کد درون کادر سفید رنگ زیر را انتخاب کنید و در بخش کد های اختصاصی کاربر ، کد های جاوا اسکریپت ، اسکریپتها ، کد های آی فریم ، کد های اضافه و یا ... درج کنید

    برای انتخاب بهتر کل بخش میتوانید پس از کلیک بر روی کادر سفید رنگ از کلید های ترکیبی ctrl و a استفاده کنید و سپس کلیک راست کرده و متن را کپی کنید