داستان آغاز یک سفر 24 ساعته به لردگان دامن میگیرد . پس از استقبال کم اعضا در قبال اردوی شمال ... . یحتمـــل صلاح کار در سفر شمال نبوده و از طرفی برخی معتقدند : جو ضد فرهنگی - اسلامی حاکم بر آن منطقه رای بچه ها را زده است ...
چه عرض کنم ؟؟
بگذریم از این ها ، اصل و اساس سفر به طبیعت ( حال چه شمال باشد چه لردگان ) تقویت تفکر یکتاپرستی و درک بیشتر قدرت های لاینتنهی الهی است
(قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ)
، انسان از بدو خلقت و عامل دانستن بت های سنگی ثابت کرد که میداند هر چیزی خالق و آفریننده ای بزرگ و حکیم دارد اما در تشخیص آن که او کیست دچار اشتباه بوده است ، که بعد ها به سفارش انبیاء به حق و یکتانشان و به قیمت خون پاک جانباختگان راه اله به سرمنشا حقانیت پی بردند . همیشه این سوال ذهن انسان را درگیر خود کرده است که
"من کیستم ؟" "کجا بوده ام" "کجا می روم ؟" "هدف از خلقت من چه بوده است ؟" و ...
راه حل اساسی این سوالات نه در نوشتار یافت میشود نه در گفتار . تا جایی که قرآن پس از تذکر به پرستش یگانه خدای جهانیان امر به سفر و تدبر فی آیاته میکند و از نشانه های صاحبان خرد می داند . حضرت سعدی میفرماید :
آفرینش همه تنبیه خداوند دلست / دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند / نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر میگویند / آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
هر که امروز نبیند اثر قدرت او / غالب آنست که فرداش نبیند دیدار
و نشان می دهد که اگر هزاران دانشمند نام و متخصص به دور هم جمع شوند نتوانند حتی یک ذره از این طبیعت را به این دقت بسازند که سر باشد از این ...! نتوانند
کی تواند که دهد میوهٔ الوان از چوب؟ /
یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار
وقتی شش آبشار به آن عظمت را با چشمان خود میبینی و صدای برخورد جریان آب به شاخه ها و سنگ ها نوایی دل انگیز را مهیا کرده است گویا فریاد میزنند که خدا هست و هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار ...
از دیگر نکات مثبت طبیعت اینست که طبیعت معلم است . درس می دهد . درس اخلاق . خوش رویی . کمک به هم نوع و...
وقتی از صخره ای که بیش از 80 درجه شیب دارد بالا میروی و دست رفیقت رو سفت میچسبی تا نیفتد ، در زندگی هم هیچ گاه او را فراموش نخواهی کرد . یعنی در سختی ها امتحانت را پس داده ای . یا اینکه اگر پایت را اشتباها روی سنگی گذاشتی (در زندگی اشتباهی کردی) و لیز خوردی نه تنها خودت به دردسر انداخته ای بلکه عده ای دور و بر خودت را هم به درگیر خودت میکنی و درس بعدی که نباید غصه اشتباهات قبلی رو خورد بلکه باید عبرت گرفت تا دفعه دیگر حواست را جمع کنی و جای پایت را حساب شده انتخاب کنی و درست عمل کنی و حمایت از رهبر گروه ، اگر در هر جامعه ای چه جامعه کشوری و چه جامعه کوچکی مثل کوهنوردان ، اگر به دنبال رهبر آگاه ، عالم و مجرب نروی ، ناچار از قافله عقب میمانی و گم خواهی شد ، دقیقا چیزی که به عینه مشاهده کردیم در این سفر . و چه بسا درس های دیگری که طبیعت به ما داد و به بیان قسمتی از آن بسنده کردیم
در توصیف این نعمت الهی که طبیعت باشد حرف بسیار است که به مکتوبات نگنجد بلکه باید خودتان از نزدیک ببینید تا درک کنید این شگفتی را ..
نیک بسیار بگفتیم درین باب سخن / و اندکی بیش نگفتیم هنوز از بسیار ...